از تومی خواهم بگویم
بی آن که در جستجوی قافیه باشم
و بی آن که حتی در جستجوی واژه ها باشم
در این شب ها که گویند عزیزترین شب های خداست
از تو می خواهم بگویم
از تو که عاشقانه دوستت دارم
و می دانم که دوستم داری
با ساده ترین کلمات
همراه با همین اشکی که دارد می غلتد
و فرو می افتد
می خــــــــــــــــــــــــواهم بـــــــــــــــــــــــــــگویم دوســــــــــــــــــــــــــــتت دارم
امشب نه می خواهم برایت از آسمان
خورشید بیاورم
نه می خواهم ستاره ها را برایت بچینم
و نه می خواهم به شهر آرزوها و رؤیاها بروم
فقط ساده و با صداقت
همراه با شاهدی صادق
از اعماق جانی سوخته
با چشمانی بارانی
می خــــــــــــــــــــــــــــــواهم بـــــــــــــــــــــــگویم دوســــــــــــــــــــــــــتت دارم
و می خواهم بگویم این نه سخنی است
که تنها بر زبان آید
من تقدس عشقت را
بر کرامت وجودم نشانده ام
و اگر سراسر وجودم زبان باشد
یکسره خواهد گفت:
دوســـــــــــــــــــــــــــــــت دارم
نظرات شما عزیزان: